my vampire system - قسمت 91
سیستم خونآشامی من
قسمت 91
کاوش در سایه
در حال حاضر راهی برای گرفتن هیچیک از آیتمها از مغازه وجود ندارد، او تصمیم گرفت که زمان آن رسیده است که برگه سایه را بررسی کند. یک بخش کاملاً جدید از سیستم وی که به محض به دست آوردن توانایی اضافه شدهبود.
در زیر برگه لیستی که حدوداً شامل ده مهارت مختلف بود وجود داشت. هر کدام جدا از دو مهارتی که قبلاً آموخته بود، خاکستری بودند. در زیر او میتواند به پایین حرکت کند، اما همهچیز فقط به عنوان چندین علامت سوال ظاهر شدهبود.
اولین مهارت.
[ذخیره سازی ابعادی]
[این مهارت به کاربر اجازه میدهد تا آیتمها را در ذخیره سایه خود ذخیره کند. تا زمانی که سایهای در این نزدیکی هست، میتوانید آیتم مورد نظر را بیرون آورده و یا داخلش قرار دهید. این شامل سایه شخصی شما در زیر پاهایتان هم میشود!]
“اگه این مهارت رو زودتر داشتم!” کوئین فکر کرد.
در اتاق انبار، وسایل زیادی وجود داشت که کوین می خواست با خود بیاورد. چندین کتاب مهارت و کتاب توانایی وجود داشت که او قبلاً به تجربه تبدیل کرده بود و دیگر نمی توانست چیزی به دست آورد.
در آن زمان او میخواست آنها را با خود بیاورد تا حداقل در بازار بفروشد، اما نتوانست آنها را حمل کند. اگر میخواست اکنون اینکار را انجام دهد، به این معنی بود که از ایمنی مرکزآموزش خارج شود که شامل روبروشدن با جانورانی که در آنجا بودند هم میشد.
در حالی که سیستم کوئین به او اجازه میداد کریستالها و کتابهای توانایی خاصی را در داخل خود ذخیره کند، اما اجازه ذخیره چیز دیگری را به او نمیداد. بنابراین ذخیرهسازی بُعدی مهارت مهمی در اختیار داشت.
مهارت دوم.
[کنترل سایه سطح 1]
[به کاربر اجازه کنترل کردن سایهاش را میدهد.]
توضیحات کوتاه بود و واقعاً چیز زیادی نشان نمیداد. حتی اگر میتوانست سایه خود را کنترل کند، چه فایدهای داشت؟ اما تفاوت قابل توجه با این مهارت در مقایسه با آخرین مهارت، این واقعیت بود که سطح آن در کنار هم بود.
اگر مانند مهارتهای خونی کوئین بود، تا زمانی که از آن استفاده میکرد، در نهایت سطح آن بالا می رفت. شاید حتی به او اجازه دهد سایه ایجاد کند یا از سایههای خود استفاده کند.
سپس کوئین دوباره به برگه مهارتها نگاه کرد. در حال حاضر، می توانست درکل ده مهارت را ببیند در حالی که بقیه تحت پوشش بودند. در کنار هر مهارت یک عدد قرار داشت.
[شنلسایه سطح 1، 10 امتیاز مهارت برای باز کردن قفل مهارت نیاز است.]
مهارتهای متعددی وجود داشت، اما شنلسایه تنها مهارتی بود که او در حال حاضر قادر به باز کردنش بود. او فقط ده امتیاز مهارت دریافت کردهبود و از خود میپرسید که چگونه می تواند امتیاز بیشتری کسب کند.
با توجه به نام آن، شاید این مهارت بتواند مانند نوعی سایه او را احاطه کند. مشتاق دانستن این شد که آیا این مهارت میتواند نورخورشید را که باعث میشود احساس ضعف کند را هم مسدود کند یا نه.
هیجان بر او غلبه کرد و تا زمانی که بتواند مهارتهای دیگر را بعداً باز کند، چه چیزی برای نگرانی وجود داشت؟
[شما با موفقیت قفل شنلسایه سطح 1 را باز کردهاید]
[اینمهارت به شما اجازه میدهد تا از سایه خود برای احاطه خود در تاریکی استفاده کنید. حریفان شما بسته به سطح درکشان برای دیدن شما تلاش می کنید. بهتر است در سایه یا شب استفاده شود.]
این دقیقاً همان چیزی نبود که او انتظار داشت، اما به نظر میرسید که نوعی شنل نامرئی است، که روی حیوانات ضعیف اما نه در سطوح بالاتر به خوبی کار میکند.
سپس کوئین از روی زمین بلند شد و آماده آزمایش مهارتهای خود شد. او می توانست ببیند که ووردن هنوز در استادیوم قدم میزند و میبیند که آیا میتواند چیزی پیدا کند یا خیر. به دلیل شکسته شدن چراغها، دیدن اطراف برای ووردن دشوار بود چرا که دیدی مشابه کوئین نداشت.
یعنی همه اتاق تاریک بود.
“عالیه.”
[روپوش سایه فعال شد.]
برای هر ده ثانیه استفاده 1 MC مصرف میشود.]
سایه خودش در پایین شروع به بلندشدن از روی زمین کرد و به آرامی روی بدنش خزید. از انگشتان پا، تا زانوها، تا تارهای بالای مو روی سرش.
حالا اگر از بیرون نگاه کنید، فضای عجیبی مانند مه دیده میشود که او را پوشانده است.
وقتی کوئین در حال قدم زدن در زمین بود، می توانست وضعیت MC اش را که مانند یک نوار بود را ببیند، در حالی که با استفاده از مهارت آن به آرامی در حال کاهش بود.
به آرامی به سمت ووردن در سکوهایی که بین صندلی ها میرفت، حرکت کرد و به نظر میرسید مهارت او درحال کارکردن است. در حالی که کوئین حدود 10 متر از ووردن فاصله داشت، به نظر میرسید که او بداند که کوئین آنجاست.
اما بعد که یک قدم دیگر نزدیک شد، ووردن بلافاصله عقب رفت و صندلی را به دستش کشید.
اگرچه ووردن برای دیدن آنچه که بود سرسختانه تلاش میکرد، اما احساسمیکرد که انرژی عجیبی جریان اطرافش را مختل میکند و همینطور موهای بدنش بلند شدهبود.
سپس وقتی تمرکز کرد، دید که چیزی در هوا درحال تغییر است.
ووردن برای دفع آن چیز صندلی را به سمت کوئین پرتاب کرد.
“هی وایسا، وایسا، منم!” کوئین در حالی که مهارت خود را غیرفعال میکرد این حرف را زد.
“کوئین لعنتی ، تقریباً داشتی سکتم میدادی، یادت نمیاد چند ثانیه پیش تا پای مرگ با تو جنگیدم!” ووردن شکایت کرد، “من از اون موقع تو حالت آماده باش کاملم.”
کوئین در حالی که کمی عصبی میخندید گفت: “شرمنده.”
“اما پسر، به همین زودی تونستی از توانایی سایه استفاده کنی؟ و این به نظر میرسه یه مهارت باشه؟” ووردن متعجب پرسید.
معمولاً، یادگیری نحوه استفاده از توانایی و برخی مهارتها ماهها یا حتی بیشتر طول میکشد. اما در اینجا کوئین میتوانست همهچیز را فوراً یاد گرفته و با ارداه انجام دهد.
“همونطور که گفتم، وقتی اون کتابو خوندم، به نظر میرسید که همه اطلاعاتش در لحظه تو ذهنم وارد شده، تنها کاری که باید انجام بدم اینه که در موردش فکر کنم، و بعد میتونم انجامش بدم.”
سپس ووردن به طرف کوئین رفت و دستش را گرفت.
ووردن پرسید: “اینبار از نظرت اشکالی نداره؟”
“بله بفرما.”
آن دو با هم دست دادند و همان پیام قبلی ظاهر شد.
[توانایی تشخیص داده شد]
[قابلیت مسدود شده]
کوئین در سرش از هوشمصنوعی پرسید:”این یعنی چی؟”
“سیستم سعی میکنه بهترین کار رو برای کمک به کاربر انجام بده. این بهت میگه که کی از تواناییها و انواع مختلفش استفاده میشه.”
“میتونم ویژگی رو موقتاً لغو کنم؟” کوئین پرسید.
“این واقعاً یه ویژگی نیست، فقط بهت اطلاع میده که بدن خونآشامی تو به طور طبیعی چه کار میکنه. علاوه بر این، حتی اگه این پسر بتونه توانییت رو کپی کنه، نمیتونه ازش استفاده کنه.”
“منظورت چیه؟”
“این کتاب مهارتی که استفاده کردی مخصوص سلولهای خونآشامیه، در حال حاضر تو بدن تو، سلولهای خونآشامی جهشیافته وجود دارن. به این دلیله که اون نمیتونه اونا رو کپی کنه؛ ساختار بدن تو کاملاً متفاوته. اما همیشه میتونی اونو به یه فرد خونی تبدیل کنی؟”
[آیا می خواهید مهارت خون را فعال کنید؟]
[بله] [خیر]