Mushoku Tensei - قسمت 00
دارم میدوم.
با تموم انرژیم از پنجه های هیولا فرار میکنم.قلبم پر از وحشته،جوری می تپه که انگار میخواد از
جاش کنده بشه.
با تموم سرعتم در میرم؛بالای پله ها،پشت نرده ها،روی سقف.
»!؟ کجا رفتی «
اون با خشم میغره و دنبالم میکنه.
مهم نیست کجا برم؛به قدرت فیزیکیم اطمینان کامل دارم،از دو سالگی تمرین میکردم.
ولی این اطمینان قرار نیست کمکم کنه.
اون با موهای رنگ خونش که تو باد شناورن تعقیبم میکنه،معنای “تسلیم شدن” رو نمی فهمه.
مهم نیست کجا برم،به محض ایستادن،اون بیشتر وبیشتر بهم نزدیک میشه.
» … هاه… هاه «
به نفس نفس افتادم؛دیگه نمیتونم بدوم.
از فرار کردن عاجز شدم.
تنها انتخابم مخفی شدنه.
1» … قلپ «
زیر پله ها خودمو قایم میکنم.
صدای هیولا رو میشنوم که از وسط عمارت نعره میزنه.
1.صدای قورت دادن آب دهان
سرزمین
ناول
»! هیچوقت نمیبخشمت «
غرش،باعث لرزش پاهام شد.
من رودیوس گریرت1 هستم.هفت سالمه.
با موهای قهوه ای روشنم،باید بگم که من یه بیشونن 2 قدرتمندم و یه … نیت3 سی و چهار ساله سابق.
به خاطر شرکت نکردن تو مراسم تدفین والدینم و بیرون انداخته شدن از خونم،توسط یه کامیون
زیر گرفته شدم و مردم.
ولی از طنز تلخ روزگار،به عنوان یه نوزاد و با به خاطر داشتن تموم خاطرات زندگی قبلیم دوباره
متناسخ شدم.
توی این هفت سال،خیلی سخت برای زندگی به طور جدی تلاش کردم؛یادگیری
تکلم،خوندن،نوشتن،جادو و شمشیر زنی،درست کردن یه رابطه خوب با والدینم و حتی دوست شدن
با یه دختر ناز به اسم سیلفی.
برای اینکه بتونم با سیلفی به مدرسه برم،درخواست شغل دادم و به مرکز شهر روآ اومدم.
اگه بتونم آموزش بانوی جوان رو به پایان برسونم،کارفرمام شهریه مدرسه من و سیلفی رو میده.
»! بیا بیرون!تیکه تیکت میکنم «
با وجود لرزی که به جونم افتاده بود به سمت هیولا برگشتم؛دختر جوون خشمگینی که فریاد میزد.
… چرا کارم به اینجا کشید؟
همش به یه ساعت قبل برمیگرده …
1.Rudius grayrat
2.بیشونن به پسرای خوش چهره و زیبا میگن.
3.نیت،به ادمای بدون تربیت،شغل و تحصیلات میگن.