my vampire system - قسمت 90
سیستم خوناشامی من
قسمت 90
کاوش در مغازه
کتاب توانایی یکبار دیگر ناپدید شد، درست مانند کتاب قدیمی که دریافت کردهبود. این بار نیز یک برگه کاملاً جدید به او داده شده بود که فقط به توانایی سایه در سیستم خود اختصاص داده بود.
“هی کوئین، چی شده، اتفاقی افتاده؟ کتاب کجاست!” ووردن پرسید.
کوئین چند بار با انگشت به سرش ضربه زد.
ووردن گفت: “داخل، منظورت اینه که تو سرته؟”
کوئین سر تکان داد.
ووردن شگفت زده شد اما در عین حال نه، او امروز چیزهای دیوانه وار زیادی آموخته بود، و این یکی احتمالاً یکی از شوکه کنندهترین آنها نبوده بود. می تواند تصور کند که شاید هر کس کتاب سایه را ایجاد کرده باشد، شرطی برای آن قائل شده باشد.
شاید زمانی که کتاب یادگرفته میشد باید ناپدید و محو شود، این میتواند توضیحی درباره اینکه چرا کسی این کتاب را پیدا نکرده و درجایی فروخته نمیشده هم باشد.
ووردن سوال زیادی نپرسید و چند لحظه به کوئین فرصت داد تا بنشیند و استراحت کند، او واقعاً نمیفهمید منظور او از این کار چیست. البته، این روش کوئین بود که به ووردن گفت که یک سیستم است.
[وضعیت]
[نژاد: خوناشام]
[قابلیت: سایه]
[سلامتی: 55/55]
[MC: 100/100]
[قدرت: 15]
[استقامت: 15]
[چابکی: 15]
[افسون: 5]
اولین کاری که تصمیم گرفت انجام دهد این بود که صفحه آمار خود را بررسی کند. در یکی از پیامها آمده بود که او به آمار جدیدی به نام سلولهای جهشیافته یا MC دست یافته است. با نگاهی به وضعیت MC او، در حال حاضر 100/100 نمایش داده می شود.
“سیستم، میتونی توضیح دهی که وضعیت MC برای من چیه؟”
“هو، هو” ، یک صدای شاد گفت: “آمار MC تعداد سلولهای جهشیافته در بدن شما است. هر بار که از توانایی خود استفاده میکنید، اعداد MC کاهش مییابد اما نگران نباشید، زیرا در طول زمان خودبهخود بازسازی می شود.”
سپس کوئین به دو امتیاز آماری که به دست آوردهبود، نگاه کرد. یک فرم تا سطح 10 و سپس شکل دیگر از زمانی که او خون ایان را مصرف کرده بود. اما وقتی سعی کرد ببیند چه می تواند با آنها انجام دهد. او نتوانست امتیاز MC خود را افزایش دهد. یعنی آماری مشابه سلامتیاش بود. سوال این بود که آیا مانند سلامتی خود به خود افزایش می یابد؟
“میتوانم پاسخ آن را به شما بگویم” سیستم گفت. “پاسخ منفی است، این سلول های جهش یافته دارای کلاهک در بدن شما هستند. این را می توان تنها با تکنیک خاصی مخصوص توانایی سایه افزایش داد. شما یا باید یک کتاب سطح بالا یا یک معلم پیدا کنید.”
با این اوصاف، کوئین تصمیم گرفت که امتیازات خود را در قدرت و چابکی قرار دهد همانطور که تا کنون انجام داده بود. در حال حاضر، او فقط یک مهارت داشت که نیاز به استفاده از افسون داشت و نمی دانست چقدر مفید خواهد بود.
[قدرت: 16]
[چابکی: 16]
با افزایش هر نقطه، می توانست تغییرات اندکی را در بدن خود احساس کند، این احساس داشت اعتیادآور میشد. اما او هنوز فاصله زیادی با دیگران داشت. ارین، که کاربر سطح 5 بود، توانست در آزمون قدرت نمره پنجاه را به دست آورد. این نیز بدون استفاده از وسایل جانوری برای بهبود وضعیت خود بود.
در حالی که وردن هنوز به او فضا می داد و در اتاق قدم می زد، به کوئین زمان داد تا چند مورد دیگر را که قبلاً باز کرده بود، بررسی کند. ابتدا، یک فیلم آموزشی جدید وجود داشت. یک ویدیو وجود داشت به نام مهارتهای ترکیبی.
مدت این ویدیو طولانی بود و دیدنش نیز زمان زیادی میگرفت زیرا توضیح این روند زمانبر بود. کوئین اکنون وقت تماشای آن را نداشت و قصد داشت بعداً آن را تماشا کند.
مورد بعدی برگه مغازه بود.
هنگام انتخاب این برگه، توانست بر اساس دسته جستجو کند، و مجموعهای کامل از آیتم، اسلحه، زره، حلقهها و انواع مختلف وجود داشت، اما هیچ کتاب مهارت یا کتاب توانایی وجود نداشت. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که همه وسایل خاکستری شده بودند و به او اجازه انتخاب هیچ یک از آنها را نمی داد.
در کنار صفحه، موجودی وی را نشان می داد، جایی که او دارای 16 کریستال ردیف اصلی، یک کریستال میانی و همچنین یک کریستال ردیف پیشرفته نیز بود. او نمی دانست چه زمانی آنها را به دست آورده است، اما در مقطعی، حتماً انجام داده است.
“برای وقتی بوده که خونخوار بودم؟” اما کوئین چیزی به غیر از اینکه…ایان را بکشد به یاد نمیآورد. این تنها توضیح بود، وقتی او ایان را به قتل رساند تمام بلورهایش به سیستم او منتقل شد؟
قسمت سمت راست به او اجازه می داد تا آیتم را انتخاب کند، او ابتدا بلورهای راتاکلاو را انتخاب کرد. فروشگاه خودکار خود را مرتب کرد و در مرکز پیام داد.
[هیچ موردی را نمی توان با این کریستال ها ساخت]
سپس، هنگام انتخاب دو کریستال دیگر، این بار در مرکز ظاهر شد. اگرچه این آیتمها هنوز خاکستری بودند، اما کوئین دلیل آن را می دانست.
[برای ایجاد این مورد 3 کریستال میانی مورد نیاز است]
برای ساخت این آیتم به چندین کریستال نیاز بود. پس از جستجوی بیشتر در مغازه، متوجه شد که تعدادی سلاح و آیتم وجود دارد که فقط به تعدادی کریستال نیاز دارند. در حالی که بقیه آنها خاص تر بودند و به نوع خاصی از کریستال جانور نیاز داشتند.
هنگام انتخاب کریستال ردیف پیشرفته، مغازه خودکار یکبار دیگر مرتب شد و یک حلقه روی صفحه نمایش داده شد.
[1/10 کریستال درجه پیشرفته خفاش مرگ]
[جلوه ها: به کاربر اجازه می دهد تا 3 ساعت در معرض نور خورشید قدم بزند بدون اینکه تحت تأثیر نور خورشید قرار گیرد]
این یک کشف خارق العاده بود. در حالی که کوئین در حال برنامهریزی برای ایجاد لباسی بود که به طور کامل نور خورشید را مسدود کند، یک حلقه در مغازه وجود داشت که همین تأثیر را داشت.
تنها مشکلی که وجود داشت این بود که او باید 10 مورد از این کریستان را که جانوران پیشرفته بودند بدست آورد. با فکر کردن به چگونگی مرگ او از جانور میانی، هیچ راهی برای کشتن یک جانور پیشرفته وجود نداشت.
سپس مشکل دوم وجود داشت، جانوران، به ویژه در طبقات بالاتر، کاملاً مختص سیاره ای بودند که در آن زندگی می کردند. در مواردی، اگر کوئین می خواست انگشتر را از مغازه به دست آورد، باید از طریق درگاه به این سیاره باز میگشت.
روی هم رفته، مغازه پیدا شد. کوئین شروع به پرسیدن از سیستم هوشمصنوعی در مورد نحوهی عملکرد مغازه کرد و توضیح داد که تا زمانی که آیتم مورد نیاز خود را بیاورد، می تواند آن را به طور خودکار ایجاد کرده و به او بدهد.
این یکی دیگر از یافته های عالیش بود، زیرا معمولاً پس از به دست آوردن کریستال جانوران ، باید آن را به یک کارگر اسلحه جانوران برد که هزینه ساخت آن را بر عهده بگیرد. سپس سوالی ذهن کوئین را درگیر کرد. کریستال ها را فقط می توان به یک نوع آیتم تبدیل کرد که همه تأثیر یکسانی داشتند.
کیفیت آیتم ایجاد شده بستگی به ظرافت دارد، اما اگر قرار بود انگشتر حلقه باشد، شمشیر نمی تواند از همان نوع کریستال ساخته شود.
ایان می دانست کریستال خفاش مرگ چه چیزی به او می دهد؟ و اگر چنین است، چرا ایان به چنین چیزی نیاز داشت؟ شاید در ابتدا این برای ایان نبوده بود، بلکه کسی بوده که او را برای گرفتن خفاش مرگ استخدام کردهبود.