ناولتو
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

my vampire system - قسمت 84

  1. خانه
  2. my vampire system
  3. قسمت 84
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

چپتر 84

 

در یکی از اتاق­های ساختمان سال­اول، جلسه­ای تشکیل شده بود.مسئول و کسی که در راس مجلس نشسته، ناتان و فی هم کنار دست او بود.

 

معلم­ها یکی پس از دیگری وارد اتاق می شدند. .دِل، معلم ووردن و کوین، لئو، مربی مخصوص آموزش کار با سلاح­ها در برابر هیولاها و در آخر هیِلِی دکتر مدرسه در آنجا حضور داشتند.

 

ناتان تمایل نداشت که خبر گم­شدن آن دونفر پخش شود چون مسئولیت دانش­آموزان سال اولی با او بود.

برای همین او تنها زیردست خود را که به او اعتماد کامل داشت صدا زده بود تا با توضیح برنامه های خود برای او و دیگر معلمان، چاره­جویی کنند.

 

ناتان گفت:

” فی، لطفا بهشون اطلاع بده چرا اونارو به این جلسه احضار کردم.”

 

فی با یک برگه گزارش در دستش از روی صندلی بلند شد و سرپا ایستاد.

” همونطور که خبر دارید، 2 دانش­آموز سال اولی گم شدن و به همین دلیل مجبور شدیم گردش به داخل­شهر رو برای بقیه سال­اولی­ها موقتا به تاخیر بندازیم. اگر این یک مسئله گم­شدن ساده بود ما امروز شمارو به اینجا دعوت نمی کردیم.”

 

فی دکمه­ای را روی کنترلی که کنار دستش بود فشار داد و یک هولوگرام( تصویر سه­بعدی مجازی) ظاهر شد که سیاره خاصی را با دوقمر در اطرافش نشان میداد.

 

” به نظر میرسه دانش­آموزان گمشدمون وارد یک پورتال شدن. البته نه یک پورتال معمولی، اونا وارد یک پورتال قرمز شدن.”

 

صورت همه اعضای جلسه پس از شنیدن این جمله پس افتاد.

 

” چرا یا چطورش رو ما هنوز نمیدونیم اما یکی از اون دانش­آموزان ووردن بلید هست. یک بااصل­و­نسب از خونواده­ای قدرتمند؛ ماموریت ما این نیست که زنده برش گردونیم، حتی اگه بدن مرده­اش یا قسمتی از اون رو گیر بیاریم میتونیم خشم خونوادش رو کم کنیم و جلوی وقوع اتفاقات بدتر رو بگیریم.”

 

لئو پرسید:

” خب اون یکی دانش آموز چی؟”

 

” اون یکی توی اولویتمون نیست. اسمش کوین تلن هست. یه لول پایین ضعیف که کاملا یتیمه. نیازی نیست نگران اون نباشیم.”

 

هیلی پرسید:

” میدونی اون پورتال به کجا ختم میشه؟”

فی توضیح داد:

“همونطور که توی طرح میبینی، پورتال قرمز به یک سیاره فراموش شده به اسم پیولتیک میره. اونجا یکی از اولین جاهایی بود که بشر توش پناهگاه ایجاد کرد. سیاره ای بود که بیشتر مکان هاش امن و  بقیه ی مکان های غیر امنش هم هیولاهای ضعیفی داشت. اما این تا زمانی بود که 1 سال میگذشت؛بعد از 1 سال وقتی شب روی سیاره حکم فرما میشد، هیولاها نسبت به قبلشون خیلی قویتر میشدن و به پناهگاها حمله می کردن. چاره ای نبود جز اینکه اون سیاره رو رها کنن.”

 

ناتان بلند شد:

” به خاطر همین بود که این جلسه رو با شما 4 نفر برگزار کردیم. شما 4 تا فورا به پورتال قرمز میرین. نگران هم نباشین، اخرین گزارش ما از اونجا نشون میده که هیولاهایی که به پناهگاه حمله کرده بودن، خیلی وقته که از اونجا حرکت کردن. تنها یکسری آشغال و جنازه ” راتاکلاو” و یه چند تایی هیولای سطح متوسط اونجاست.”

 

دِل مشت­هایش را روی میز کوبید:

” چرا ما باید واسه یکسری دانش­آموز که خودشون پریدن توی پورتال جونمون رو به خطر بندازیم؟”

 

ناتان با لحن خشنی گفت:

” پس حتما خیلی دلت میخواد اونی باشی که میره به خونواده بلید میگه که پسرشون گم شده بود و حالا هم مرده. چقدر روی این ساعت ها حساب بازکرده بودیم که مکانشون رو به ما گزارش بدن، ولی حتی نتونستیم مراقبشون باشیم! این  درخواست نیست، یه دستوره”

 

 

در همین وقت، لایلا هنوز نگران کوین بود. حالا که فهمیده بود به احتمال زیاد کوین وارد پورتال شده، نگرانی­اش دوبرابر شد.

 

ارین گفت:

” خیلی نگران نباش. اگه ووردن باهاشه، پس مطمئن باش از دوستش محافظت میکنه. حالا میخواد پورتال قرمز باشه یا هرچی.”

 

اما لایلا بیشتر نگران این بود که کوین ووردن را به عنوان غذای اضطراری مصرف کند. بدون آب­و­غذا همراهشان، ممکن بود حتی کوین اورا خشک­خشک ببلعد.

وقتی داشتند در راهرو راه میرفتند، گروهی از دانش آموزانی که در حال شر­ورو گفتن بودند ،از جفت آن ها رد شدند. از میان حرف های آن،هالایلا نام ” ووردن” را شنید.

 

لایلا از آن دختری که اسم ووردن را برده بود پرسید:

” داشتی چی میگفتی؟ اشکالی نداره دوباره تکرارش کنی؟”

 

آن دختر به خاطر اینکه لایلا اینطور مستقیم جلوی صورتش آمده بود حالت عصبی­ای به خود گرفت.

فقط داشتیم در مورد دو دانش­آموز گمشده حرف میزدیم. دامبو، همین پسری که جفتمه قدرت فرا­شنیداری داره و تونست از داخل اتاق جلسه بشنوه که اون دونفر وارد یه پورتال قرمز شدن.”

 

لایلا پس شنیدن این حرف­ها یکدفعه احساس کرد فشار­خونش شدیدا بالا رفته است.

ارین گفت:

” لعنت. فک کنم بدشانسی اوردیم”

جلو رفت در حالی که دامبو را گرفته بود و به بالا و پایین تکانش میداد پرسید:

 

“چیز دیگه­ای یادت میاد؟؟؟ مثلا اسم سیاره یا اون یکی دانش آموزی که باهاش بود؟”

 

” امممم، اره. اونا گفتن اسم سیاره هه پیولتیک هست و یه چیزی هم درمورد اینکه کوین اونجا بوده هم گفتن.”

 

بعد از این حرف، لایلا سریع از دامبو روی برگرداند و به سرعت به سمت اتاق خودش دوید.

” ببخشید ارین. باید یه جایی برم خیلی عجله دارم. ممنون بابت همه­چیز.”

 

” تعجب میکنم که برای چی همه این اتفاقا داره میفته!”

ارین برای کمک به دو هم­تیمی دیگرش که روی سیاره­ی دیگری بودند ناتوان بود به همین دلیل تصمیم گرفت فعلا تمرین کند تا بعدا در فرصت­ مناسب آن­هارا برگردند.

 

لایلا وقتی خبردار شد که آن­ها روی کدام سیاره هستند، به سرعت به سمت اتاق خود در خوابگاه هجوم برده بود. در را از پشت قفل کرد و روی دسته صندلی نشست.

خوشبختانه هم­اتاقیش هم فعلا داخل اتاق نبود پس میتوانست با آرامش روی نقشه­اش کار کند. خم شد و جعبه­کوچکی را از زیر تختش برداشت؛ توپ­ کروی سیاهی داخل آن بود.

لایلا  گفت:

” اتاق رو چک کردم، میکروفونی داخلش نبود بنظر هم نمیاد باشه. انگار بقیه خونواده­ها خیلی بهشون فشار اوردن که به حریم­شخصی دانش آموزا تجاوز نکن.”

 

سپس بالای توپ را لمس کرد چیزی شبیه صدای کلیک کردن شنیده شد. حلقه سفیدی روی توپ شروع به روشن شدن کرد و کمی نورش کم و زیاد شد تا اینکه کاملا روشن شد.

 

مامور 83، مشکل چیه؟ مربوط به ماموریته؟”

این صدا از داخل توپ شنیده شد. لایلا گفت:

 

” من کسیو پیدا کردم که میتونه به ماموریتمون کمک زیادی بکنه، اما بنظر میرسه یه جایی گیر افتاده. میتونی بررسی بکنی ببینی ماموری روی سیاره­ای به اسم پیولتیک هست یا نه؟”

 

” یه دقیقه وقت بده……. معذرت میخوام، همه مامورهای ما خیلی وقته از اونجا رفتن. اگه چیز دیگه­ای هست که میتونه کمکت کنه لطفا بهم بگو.”

 

لایلا گفت:

“نه همین بود. مرسی”

خب، پس براتون ارزوی موفقیت میکنم. آلودگی همیشه از شما دور باشه.”

لایلا جواب داد:

” آلودگی همیشه از شما دور باشه”

قبلی
بعد
اطلاعات محصول

نظرات فصل " قسمت 84 "

بحث و گفتگو

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

*

مشابه

ابرسیستم اخرالزمانی
apocalystic super system
8 تیر 1401
Estio
Estio
3 تیر 1401
sword art online-noveleto
sword art online
7 اردیبهشت 1401
Mushoku Tensei-noveleto
Mushoku Tensei
15 اردیبهشت 1401
برچسب ها:
my vampire system, novel my vampire system, سیستم خوناشامی من, ناول سیستم خوناشامی من
  • اکشن (15)
  • ایسکای (2)
  • بازی (0)
  • تراژدی (3)
  • ترسناک (2)
  • تناسخ (2)
  • جادوگری (1)
  • جنگی (0)
  • حارم (2)
  • خوناشام (2)
  • دبیرستان (0)
  • سفر در زمان (0)
  • سنسن (3)
  • سیستم (2)
  • شونن (1)
  • ضعیف به قوی (4)
  • عاشقانه (3)
  • علمی تخیلی (3)
  • فانتزی (8)
  • کمدی (1)
  • ماجراجویی (12)
  • ماوراء طبیعی (3)
  • مدرسه (0)
  • معمایی (3)
  • هری پاتر (0)
  • هنر های رزمی (1)
  • ویدیو گیم (2)

نماد اعتماد

logo-samandehi

تمامی حقوق برای ناولتو محفوظ میباشد

ورود

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

ثبت نام

برای این سایت ثبت نام کنید

وارد شدن | رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید. پیوندی برای ایجاد گذرواژه جدید از طریق ایمیل دریافت خواهید کرد.

← Back to ناولتو

قسمت پولی

ابتدا باید وارد شوید