my vampire system - قسمت 75
سیستم خوناشامی من
قسمت 75
بازی نیست
حالا که اسکوردانا کوئین را تشخیص داده بود، او چارهای جز ایستادگی و مبارزه نداشت. در یک سیاره پرتال قرمز، جانوران خطرناکتر و مرتفع تر از یک حیوان متوسط وجود خواهند داشت.
اگرچه او میتواند برای این کار تلاش کند و بیرون برود، اما هیاهوی ایجاد شده ممکن است توجه جانواران خطرناکتری را به او جلب کند و این آخرین چیزی بود که او میخواست.
با نگاه کردن به راتاکلاو خرد شده، میتوانست بگوید که جانور قدرتمند است و باید از برخورد با چنگالهایش جلوگیری کند. با استفاده از قدم سریع استقامت قابل توجهی از او گرفته شده بود و حداکثر، میتوانست یک بار دیگر در طول مبارزه از آن استفاده کند.
همانطور که موجود عقربمانند چرخید، بلافاصله شروع به حمله به جلو کرد. کوئین به امید ترساندن و آسیب رساندن به آن، دو ضربه تند و شدید خون را بیرون داد. این بار حمله قویتر از قبل بود. خطوط وقتی دستانش را ترک میکردند ضخیم تر و بزرگتر به نظر میرسیدند.
افزایش سطح دوم مهارت، علاوه بر امتیازات اضافی او در قدرت، واقعاً حمله را بهبود بخشیده بود. با این حال، عقرب احمق نبود و با چهار پنجه خود جلوی حمله را گرفت.
با ضربه تند کشیدن خون، عقرب چند قدم به عقب رانده شد اما هیچ آسیبی ندید، حتی یک خراش کوچک هم روی پنجهها دیده نشد.
«لعنت بهش، پنجههای عقرب یه اسکلت بیرونیه!»
یک جانور اسکلت بیرونی به این معنی بود که اسکلت جانور در خارج از بدنش قرار داشته و پوسته بیرونی را بسیار سخت می کرد. وقتی کوئین به موجود زنده نگاه کرد و آن را از نزدیک بازرسی کرد، متوجه شد که هر قسمت از جانور به غیر از قسمت بالایی بدن با نوعی پوسته پوشانده شده است.
این نقطه ضعف جانور بود و آنجا بود که باید ضربههایش را میزد.
با نقشهای در سر، کوئین بار دیگر به جلو حمله کرد، عقرب چهار پنجه خود را آماده حمله کرد. پنجه اول پایین آمد، به سرعت توانست از حمله فرار کند، سپس پنجههای بعدیش بالا آمادند.
اجتناب از پنجهها دشوار بود اما در حال حاضر کوئین در حالت تمرکز کامل بود، همین که پنجه چهارم برای حمله به او بیرون آمد، بدن جانور کاملاً باز شده بود.
سپس در حالی که کوئین دست خود را آماده میکرد تا مهارت کشیدن خون خود را انجام دهد، احساس درد شدیدی در پشت خود کرد. با نگاه به بالا، چیزی را مشاهده کرد که به بدنش متصل است و وقتی بدنبال آن رفت، پشت جانور قرار گرفته بود.
«دم، قبلاً اونجا نبود؟»
جانور سپس کوئین را با دم بلند کرد و محکم به دیوار کوباند. وقتی روی زمین افتاد، به سلامتی او ضربه بزرگی خورده بود.
سلامتی 45/13
وقتی کوین به شکمش نگاه کرد، میتوانست بفهمد که یک سوراخ بزرگ ایجاد شده است و خون به سرعت از بدنش جاری می شود.
ضربه بحرانی
سلامتی 45/12
سلامتی 45/11
سلامتی 45/10
همانطور که خون همچنان از بدن کوئین بیرون میریخت، سلامتیاش هم به همین ترتیب کم و کمتر میشد. برای جلوگیری از افت سلامتی، هیچ چارهای نداشت.
بانک خون
10 میلی لیتر استفاده شده است
40 میلی لیتر باقی مانده است
سلامتی 45/15
وقتی خون را جذب میکرد، سوراخ شکمش به آرامی شروع به التیام پیدا کردن، کرد اما این کافی نبود، او به خون بیشتری احتیاج داشت و در حالی که اسکوردانا به سمت او میآمد، به سرعت به آن نیاز داشت.
«از همهاش استفاده کن!»
بانک خون خالی شد
سلامتی 45/35
با سلامتی تقریباً کامل، زخم هایش تقریباً فوراً التیام یافته بود و کوئین توانست بار دیگر حرکت کند. با دیدن عقرب متوجه شد که دم واقعاً آنجا نیست.
«یعنی میتونه وارد بدنش کنه و هر وقت که دلش میخواد بیرون بیارتش، قرار دردآور و رومخ شه.»
اگر همه افزایش سطحهایی که در کانتینر دریافت کرده بود وجود نداشت، تا الان مرده بود و کوئین نمیتوانست ضربه دیگری وارد کند و دیگر هیچ بانکی برایش خون وجود نداشت.
دیگر فرصت دومی وجود ندارد.
به امید اینکه جلوی حمله آن را بگیرد، ضربه تند و شدیدی را پس از کشیدن خون پرتاب کرد. این جانور هر چهار پنجه خود را بالا نگه داشته و آن را به بدن خود رسانده و در همه حال از آن محافظت می کرد.
اما این جانور قدرتمند بود و علیرغم آمدن پنجه خون به سمتش، به پیشروی خود ادامه داد. نزدیکتر و نزدیکتر شد اما کوئین حتی در همین حال هم استفاده از کشیدن خون خود را متوقف نکرد.
سلامتی 45/30
سلامتی 45/28
…
نبرد قدرت بین این دو در حال نمایش بود. ضربههای قرمز قوی بودند و شروع به عقب زدن جانور کردند و در نهایت، حتی پنجهها هم شروع به ترک خوردن کردند اما هیچ کدام تسلیم نشدند.
سلامتی 45/13
اما کوئین نمیتوانست آن را ادامه دهد، اگر به استفاده از کشیدن خون ادامه میداد، همه سلامتیاش به سرعت به اتمام میرسید، چارهای جز تغییر برنامه خود نداشت.
هنگامی که جانور به اندازه کافی نزدیک شد، دم از انتهای کمرش آشکار شد. در حالی که پنجههای آن بدن او را از ضربههای روبرو پوشانده بودند، بدون شک برنامهاش این بود که با دم بلند و دراز خود از بالا به اوحمله کند.
همانطور که دم خود را به سمت پایین شلیک میکرد، درست قبل از اینکه دم بتواند دوباره کوئین را سوراخ کند.
«قدم سریع!»
ناگهان، کوئین دیگر جلوی عقرب نبود و اکنون مستقیماً پشت آن قرار داشت. او تمام قدرت خود را از ته بدنش در مشت خود جمع کرد، بلند شد و وقتی پای خود را محکم کوبید، در همان زمان دست خود را عقب کشید و تمام توان، حمله خود را انجام داد.
«ضربه چکش!»
به محض این که ضربه به بدن نرم انسان جانور وارد شد، یک سوراخ بزرگ درون بدنش ایجاد شد، که به اندازه سر یک انسان بود و یک تکه از آن خارج شده بود که به او اجازه میداد از طریق جانور به طور کامل به طرف دیگر برسد. آنها بیش از حد از گزش راتاکلاو قبلی آسیب دیده بودند و نتوانستند جلوی تاثیر ضربه چکش را یه طور کامل بگیرد.
دستکشها دیگر قدرت حمله اضافی قبلی را به کوئین نمیدادند، اما برای او سخت بود که برای مدت طولانی ناراحت بماند زیرا تعدادی پیام برای او ظاهر شده بود.
اسکوردانا کشته شده از و 1000 امتیاز تجربه به دست آمد.
کشتن اولین جانور سطح متوسط 5000 امتیاز تجربه
کشتن اولین اسکوردانا 2000 امتیاز تجربه
8250/12800
اگرچه اکنون که کوئین در سطح بالاتری بود، مقدار قابل توجهی امتیاز تجربه لازم داشت تا یکبار دیگر افزایش سطح داشته باشد. در حال حاضر او یک مشکل جدی داشت، سلامتی او فوق العاده پایین بود.
۱۳/۴۵ اسب بخار و با خالی بودن بانک خون، راهی برای بهبود آن به حالت عادی وجود نداشت.
سپس فکری به ذهنش خطور کرد که اگر سیستمش شبیه به یک بازی باشد، اگر سطح زمین را بالا ببرد آیا سلامتی او دوباره بهبود مییابد؟
وقتی به اتاق نگاه می کرد، متوجه شد سه تخم هنوز در توده فلزی هستند. پس از چند لحظه انتظار برای بالا بردن استقامتش، به سمت بدن اسکرودانای مرده رفت.
وقتی بدنبال کریستال جانور در داخل بدنش بود، هیچ احساس سختی برای تکه تکه کردن بدن او نداشت. قبل از اینکه کوئین پیر بتواند دلسوزی کند مبارزهای که تازه انجام داده بود به او نشان داد که حتی در سایر سیارهها هم قدرتمندان فرمانروایی میکنند.
پیش از این حتی زمانی که او در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، هرگز اینگونه نبود، البته افراد قوی در مدرسه فرمانروایی میکردند و او نمیتوانست کاری در این زمینه انجام دهد، اما هرگز به مرگ نزدیک نشده بود. او فقط چندین ضربه زده بود اما برای اولین بار، واقعاً احساس کرد که به مرگ نزدیک شده است.
سرانجام، پس از پاره کردن و کشتن داخل چندین اندام، کریستال جانور بدست آمده و بار دیگر در سیستم او ذخیره شد.
حالا کوین به تخمهای درون اتاق نگاه کرد، وقتی جلو رفت، یکی از تخمها را بلند کرد. آنها بزرگ و تقریباً به اندازه توپ فوتبال بودند. چند قدم عقب رفت و آن را به هوا بلند کرد و به زمین کوبید.
خون سیاه روی تمام سطح زمین پاشیده شده بود و یک عقرب کمی رشد کرده در داخل دیده می شد.
کشتن تخم اسکوردانا 1000 امتیاز تجربه
کشتن اولین تخم اسکوردانا 2000 امتیاز تجربه
امتیاز تجربه 12800/11250
در کمال تعجب کوئین، سیستم تخم را به عنوان یک جانور جدید در نظر گرفته بود، بنابراین امتیاز پاداش برای آن را دریافت کرد.
سپس به سراغ دو تخم رفت و هر دو را شبیه به تخم اول روی زمین انداخت.
کشتن تخم اسکوردانا 1000 امتیاز تجربه
کشتن تخم اسکوردانا 1000 امتیاز تجربه
امتیاز تجربه 12800/13250
تبریک میگوییم شما اکنون در سطح 9 میباشید.
سلامتی 50/13
…
…
همانطور که کوئین به اطلاعات نمایش داده شده نگاه میکرد، برای اولین بار از صعود به سطح بالا ناراضی بود. سیستم آنطور که فکر میکرد ممکن است سلامتی او را پس نداده باشد. اگرچه سلامتی او افزایش یافته بود، هیچ چیز دیگری تغییر نکرده بود.
این باعث شد او بفهمد که اگرچه سیستمش شبیه یک بازی بود، اما در حقیقت اینگونه نیست. این زندگی واقعی بود و پیام بعدی او را بیشتر متوجهاش کرد.
گرسنگی شما افزایش مییابد
شما دیگر نمیتوانید نیاز خود به خون را سرکوب کنید .
سلامتی شما هر یک ساعت تا زمانی که به خون انسان دسترسی نیابید هر یک ساعت یه واحد کم خواهر شد.