ناولتو
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

my vampire system - قسمت 73

  1. خانه
  2. my vampire system
  3. قسمت 73 - سنگ‌زنی کتاب مهارت
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

سیستم خوناشامی من

قسمت ۷۳

سنگ‌زنی کتاب مهارت

 

بعد از افزایش سطح، کوئین بلافاصله نقطه قدرت خود را تقویت کرد و اکنون بدون داشتن دستکش، قدرت او 15 بود به این معنی که او می‌تواند مهارت ضربه چکش را با، یا بدون دستکش انجام دهد.

همانطور که کوئین به اتاق نگاه می‌کرد، هنوز چندین کتاب وجود داشت که هنوز حتی آن‌ها را لمس نکرده بود، این مکان برای او یک معدن طلا بود.

همانطور که به مجموعه قفسه‌های بعدی می‌رفت، مجموعه جدیدی از کتاب‌ها با آن همراه بود. او دست خود را بر روی اولین کتاب قرار داد و این اولین کتاب توانایی سطح سه بود که به آن برخورد کرده بود.

کتاب سطح ۳ سطح زمین

نمی‌توانید یاد بگیرید، آیا می خواهید به ۱۰۰۰ امتیاز تجربه تبدیل کنید؟

کوئین کتاب را کنار گذاشت و مطمئن شد چیزی که سیستم گفته را درست شنیده است، اما بار دیگر دید که شماره‌هایی که دریافت کرده درست است. کتاب توانایی سطح سه به او ۱۰۰۰ امتیاز تجربه می‌داد.

بدون درنگ تصمیم گرفت  که باید بلافاصله کتاب را جذب کند.

۳۲۰۰/۱۰۵۰ امتیاز

بعد از آن کوئین کتاب مهارتی را که درست کنارش بود برداشت و همانطور که فکر می‌کرد آن کتاب هم به او ۵۰۰ امتیاز تجربه پیشنهاد داده بود. تاکنون به نظر می‌رسید که یک کتاب مهارت نصف امتیازات یک کتاب توانایی را ارائه می‌دهد.

یک بار دیگر هیجانزده شد و هر کتابی را که می‌توانست از قفسه برمی‌داشت، کتاب‌هایی را که نمی‌توانست جذب می‌کرد و بقیه را روی زمین بیندازد. هرچند  خیلی دوست داشت کتاب‌ها را با خودش ببرد، زیرا آن‌ها به قیمت خوبی فروخته می‌شدند.

تاکنون این کتاب‌ها به گونه‌ای نبودند که بشود مانند بلورها به انبارش بروند و حمل آنها  بیش از ارزش‌شان دردسر داشت. کوئین پس از مرور همه کتاب‌ها، در مجموع دو بار دیگر توانست سطح خود را افزایش دهد.

سطح ۸

سلامتی ۴۵/۴۵

هیچ مهارت جدیدی باز نشده است اما کوئین همچنان امتیازات منظم آماری را برای هر سطح بالا به دست می‌آورد. حالا که قدرت و چابکی او در سطح پانزدهم بود، تصمیم گرفت که دیگر باید نقاط قوت خود را افزایش دهد.

اگر درگیری پیش می‌آمد که نیاز داشت چندین بار مرحله قدم‌های سریع و ضربه چکش را انجام دهد، قطعاً به مشکل برمی‌خورد. پس از قرار دادن دو نقطه در استقامت، آمار او اکنون بسیار بیشتر به نظر می‌رسید.

قدرت ۱۵ (۲)

چابکی ۱۵

استقامت ۱۴

امتیاز تجربه ۱۲۸۰۰/۵۱۰

هرچند که تجربه مورد نیاز اکنون بیشتر و بیشتر دور می‌شد. این باعث شد کوئین فکر کند اگر حتی یک محدودیت برای افزایش سطح وی وجود داشته باشد، یا مقدار تجربه به قدری افزایش یابد که دیگر امکان دستیابی به آن وجود نداشته باشد.

کوئین اکنون تقریباً هر کتابی را که در انبار بود لمس کرده بود. متأسفانه بالاترین توانایی کوئین که تاکنون توانسته پیدا کند، یک کتاب توانایی سطح سه بود. هرچه بیشتر به درون کانتینر می‌رفت، سطح کتاب‌ها بالاتر می‌رفت، اما به نظر نمی‌رسید برای چند قفسه آخر، چنین باشد.

به نظر می‌رسید که آنها فقط کپی کتاب‌های توانایی دیگر سطح سه هستند. همانطور که کوئین  کتاب را انتخاب کرد، پیام سیستم خاموش نشد. به این دلیل که این کتاب سطح ۳ توانایی زمین بود که او قبلاً جذبش کرده بود.

کوئین فکر کرد: «هی، شاید پیتر بتونه جذبش کنه.»

این فقط یک کتاب بود، کوئین مطمئن بود که می‌تواند آن را با خیال راحت با خود حمل کند. اما به محض اینکه به فکر پیتر افتاد، خاطره‌ای به ذهنش خطور کرد که اصلاً خاطره خوبی نبود.

پیتر دلیل اصلی حضورش در این مکان بود و او هنوز نمی‌دانست چه مدت  اینجا خواهد بود یا حتی می‌تواند زنده بماند. صادقانه بگویم، کوئین فقط سعی داشت از موقعیت بد فعلی بهترین استفاده را کند.

وقتی درباره پیتر فکر می‌کرد، عصبانیت طوری به ذهن و بدنش حمله‌ور شد که باعث شد کتاب در دستش را پاره کرد.

اگر همچین شخصی یک بار به شما خیانت کند، به هر دلیلی، فقط به این معنی بود که احتمال تکرار همان اتفاق وجود دارد.

سپس هنگامی که کوئین به اطراف کانتینر نگاه می‌کرد، متوجه شد که یک قفسه در پشت اتاق وجود دارد که هنوز  آنجا را ندیده است. به خاطر اینکه از دور خالی بنظر می‌رسید تصمیم گرفته بود که خود را برای رفتن به آن‌ سمت اذیت نکند، اما هرچه نزدیکتر شد، متوجه شد که کتاب واحدی در آنجا قرار گرفته است.

همانطور که کتاب داخل قفسه را لمس می‌کرد، پیام جدیدی ظاهر شد.

کتاب سطح 6 سطح توانایی عنصر سایه

پس از دیدن اولین پیام، کوئین نمی‌توانست برای دیدن اینکه این کتاب توانایی سطح 6 چقدر امتیاز به او می‌دهد صبر کند. شاید بالاخره او را به سطح ده برساند و قفل استفاده از مغازه را در سیستمش باز کند.

اما پس از آن اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داده بود.

توانایی با سیستم سازگار است

آیا می‌خواهید آن را یاد بگیرید؟

کوئین از شوک کتاب را دوباره روی قفسه انداخت و یک قدم عقب رفت.

از بین همه کتاب‌های اتاق، این اولین باری بود که او چنین پیامی دریافت می‌کرد. او حتی مطمئن نبود که امکان پذیر است اما سیستم به وضوح به او می‌گفت که می‌تواند این توانایی را بیاموزد.

سپس کوین دوباره به نام توانایی «عنصر سایه» فکر کرد. این چیزی بود که او قبلاً هرگز نشنیده بود این درحالی بود کوئین از توانایی‌های جهان کاملاً آگاهی داشت.

سپس یکبار دیگر کتاب را برداشت تا مطمئن شود و دوباره همان پیام ظاهر شد. پس از مدت‌ها فکر کردن، تصمیم گرفت که سعی کند کتاب را در انبار خود قرار دهد. این مورد قبلاً با سایر کتاب‌ها کار نکرده بود، اما او فکر کرد که ممکن است با این کتاب کار کند.

و در کمال تعجب او کتاب ذخیره شد. کتاب توانایی به راحتی همراه با کریستال‌های جانور خود در سیستم ذخیره سازی او قرار گرفت.

قبل از آموختن این توانایی، کوئین می‌خواست مطمئن شود که می‌تواند ابتدا در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کند. شاید در آن زمان بتواند بفهمد که چرا با سیستم خوناشامی او سازگار است و اگر چنین بود، و شاید توانایی‌های دیگری هم بودند که با او سازگار بودند.

اگر چنین بود، کوئین نمی‌خواست در مسائل عجله کند. معمولاً، یک انسان فقط می‌توانست از یک توانایی برای کل زندگی خود استفاده کند و این می‌توانست برای او هم یکسان باشد.

کوئن با بالا رفتن سطحش و قوی تر شدن، بیشتر و بیشتر به این موضوع فکر می‌کرد.

سیستم او یک توانایی نبود، کتابی که توسط پدرش به او هدیه شده بود یک کتاب توانایی نبود اما او را کاملاً تغییر داده بود. او دیگر یک انسان نبود بلکه به طور کلی چیز دیگری شده بود و به همین دلیل بود که توانایی‌های او در بازی کار کرده بود و گزینه یادگیری توانایی دیگری را نیز دریافت کرده بود.

این تنها نتیجه‌ای بود که می‌توانست به آن برسد.

پس از ذخیره کتاب، او تصمیم گرفت درب واحد کانتینر را ببندد و داخل آن بماند. اینجا امن بود، او شروع به احساس خستگی کرده بود، حداقل می‌دانست که کانتینر به اندازه کافی قوی است که می‌تواند او را از هر گونه جانوری که در بیرون مانده محافظت کند.

روی زمین دراز کشید و لحظه‌ای چشمانش را بست.

****

قبلی
بعد
اطلاعات محصول

نظرات فصل " قسمت 73 "

بحث و گفتگو

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

*

مشابه

Supreme Magus-noveleto
Supreme Magus
8 اردیبهشت 1401
photo_2022-06-25_12-59-21
Return From Death
5 تیر 1401
zero and hero-noveleto
zero and hero
15 اردیبهشت 1401
photo_2022-06-24_13-54-08
Duke Pendragon
3 تیر 1401
برچسب ها:
my vampire system, novel my vampire system, سیستم خوناشامی من, ناول سیستم خوناشامی من
  • اکشن (15)
  • ایسکای (2)
  • بازی (0)
  • تراژدی (3)
  • ترسناک (2)
  • تناسخ (2)
  • جادوگری (1)
  • جنگی (0)
  • حارم (2)
  • خوناشام (2)
  • دبیرستان (0)
  • سفر در زمان (0)
  • سنسن (3)
  • سیستم (2)
  • شونن (1)
  • ضعیف به قوی (4)
  • عاشقانه (3)
  • علمی تخیلی (3)
  • فانتزی (8)
  • کمدی (1)
  • ماجراجویی (12)
  • ماوراء طبیعی (3)
  • مدرسه (0)
  • معمایی (3)
  • هری پاتر (0)
  • هنر های رزمی (1)
  • ویدیو گیم (2)

نماد اعتماد

logo-samandehi

تمامی حقوق برای ناولتو محفوظ میباشد

ورود

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

ثبت نام

برای این سایت ثبت نام کنید

وارد شدن | رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید. پیوندی برای ایجاد گذرواژه جدید از طریق ایمیل دریافت خواهید کرد.

← Back to ناولتو

قسمت پولی

ابتدا باید وارد شوید