ناولتو
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
  • خانه
  • بلاگ
  • آرشیو
ورود ثبت نام
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

my vampire system - قسمت 60

  1. خانه
  2. my vampire system
  3. قسمت 60 - تیم
قبلی
بعد
اطلاعات محصول

سیستم خوناشامی من

فصل 60

تیم

نه تنها کوئین و دیگران از این که ارین به ووردن نزدیک شده بود شوکه شدند بلکه کل کلاس هم همینطور بود. در کلاس دِل، ارین قوی‌ترین دانش آموز بود، تقریباً همه او را در تیم خود می‌خواستند اما طی چند روز گذشته، وقتی دیگران سعی کرده بودند به او نزدیک شوند، او همیشه به آن‌ها به سردی پاسخ میداد.

به نظر می‌رسید که او به غیر از قوی‌تر شدن نسبت به همه چیز بی‌علاقه است.

»متاسفم.» ووردن گفت: «اما من قبلاً تصمیم گرفتم كه ​​با این بچه ها تو یه تیم باشم.«

به نظر می رسید پاسخ ووردن به ارین برای دیگران هم شوکه کننده باشد. آنها در آن روز جنگ ووردن را وقتی که توسط سال دومی‌ها محاصره شده بود، دیده بودند. پس از مشاهده این، هیچکس نمی‌توانست بگوید که او از ارین ضعیف‌تر است.

اگر قرار بود این دو نفر قدرت‌هایشان را با هم ترکیب کنند و چند فرد قدرتمند دیگر را پیدا کنند، این بدان معنی است که آنها به راحتی می‌توانند قوی‌ترین تیم کلاس باشند.

سپس ارین به گروهی از افراد که ووردن به آنها اشاره کرده بود نگاه کرد، صادقانه بگویم، به نظر نمی‌رسید هیچ یک از آنها را تشخیص داده باشد.

ارین گفت: « اونا کین؟»

لایلا با شکایت گفت: «چی، ما با هم امتحان دادیم، من حتی تو سالن اجتماعات بهت کمک کردم!».

واقعیت این بود که ارین هرگز برای یادآوری چهره مردم وقت نمی‌گذاشت، او فقط به کسانی که قوی بودند اهمیت می‌داد. وقتی کسی در ارزیابی آزمونی ضعیف بود، دیگر حتی برای صحبت کردن با آنها خود را به دردسر نمی‌انداخت.

گرچه یک فرد بود که پس از ووردن نظر او را به خود جلب کرده و آن هم کوئین بود. به یادش آمد که توپ‌های جانوری سیاه را با سرعتی بالا پرتاب می‌کرد و دانش‌آموزان را بیرون می‌آورد. سپس وقتی به مچ دستش نگاه کرد، دید که او فقط یک کاربر سطح 1 است.

ارین گفت: «چرا پیش این آدمای ضعیفی، مطمئناً اگه به من و چند نفر دیگه بپیوندی می‌تونی نمره بهتری بگیری.«

اولین ارزیابی و ارزیابی های آینده در پورتال نمره نهایی آنها را تعیین می‌کند. برای کسانی که یک خانواده خوب برای بازگشت داشتند، این خیلی مهم نبود اما برای بقیه‌شان این آینده آن‌ها را رقم میزد.

نمره‌ای که هنگام ترک آکادمی نظامی کسب کرده بودن تصمیم می‌گرفت که آیا می‌توانند به یک شرکت خصوصی قوی بپیوندند یا اینکه در نهایت حتی قعر بشکه در حال غرق شدن که حتی بدتر از الان بود بپیوندند.

ووردن جواب داد: « به نمره اهمیتی نمیدم، فقط می‌خوام در حالی كه هنوز تو مدرسه‌ام سرگرم باشم و خوش‌بگذرونم »

اما ارین مصمم بود که تسلیم نشود.

ارین با اشاره به پیتر گفت: «باشه، می‌تونم این دختر و پسر عجیب و غریب رو قبول کنم اما این یکی رو نه   «

صدای ضربان قلب پیتر ناگهان شروع به بلندتر شدن کرد، ترس از شنیدن این سخنان ارین، شروع به تسخیر او کرد. اگر او وارد تیم ووردن و پیتر نمی‌شد، به شدت دچار دردسر می‌شد.

ووردن گفت: «اصلا چرا فکر کردی ما بهت نیاز داریم؟»

لایلا حرفش را قطع كرد و گفت: «یه لحظه وایسا، فکر می‌كنم كه اونم علاوه بر ووردن، شخصیت موثری تو تیم بشه، مگه توانایی ماها به قوی بودن اطرافیانمون هم تكیه نمی‌كنه. تا جایی که یادمه جونورا توانایی‌ای چیزی ندارن پس باید به ما تکیه و اعتماد کنی، و ما هم دقیقاً توانایی‌های قوی‌ای نداریم »

کوین جواب داد: «لایلا، می‌فهمم چی می‌گی اما این بار رو با ووردن موافقم.” ” برام مهم نیست که  اون چقدر قویه، نمی‌تونه یهو بیا پیشمونو یکی از ما رو بیرون کنه. اون می‌تونه بیاد تو تیم ما اما فقط در صورتی که پیترم بمونه»

داشتن متحدان قدرتمند خوب بود اما به چه قیمتی. اگر کوئین می‌خواست پیتر را بیرون کند تا یک غریبه را جایگزینش کند، او به اندازه بقیه که فقط به خاطر ضعف با او مثل یک لجن رفتار می‌کردند، بد بود. او نمی‌خواست به یکی از این نوع افراد تبدیل شود.

ارین قبل از اینکه یک بار دیگر به ووردن نگاه کند، به اطراف اتاق نگاه کرد. او دوباره به چگونگی برخورد ووردن با مومو قبل از استفاده از سلاح روح فکر کرد. بعد از نگاه کردن به کل کلاس به نظر نمی‌رسید حتی یک نفر در کلاس دِل باشد که با او یکی باشد.

ارین پرسید: «باشه، منم میام اما میخوام که هر پنج نفرمون دوباره یه تست بدیم تا ببینیم هر کدوممون تو چه سطحی هستیم.» «شاید بتونیم به مرکز آموزش بریم»

لایلا و کوئین با نیم نگاه نگرانی به چشمان هم نگاه کردند.و

سپس هر پنج نفر به سمت مرکز آموزش حرکت کردند، همان جایی که لایلا برای اولین بار کوئین را که شبانه دزدکی به آن محل رفته بود دیده بود.

در حال حاضر اتاق پر از افراد مختلف از انواع مختلف طبقات بود. همه کلاس‌های دیگر هم در مورد آزمون آینده مطلع شده بودند و تصمیم گرفته بودند که بدانند توانایی هاشان چیست.

این شانس را برای شکست و اسیر کردن جانوران بیشتر می‌کرد و شانس زنده مانده‌نشان را افزایش میداد.

ووردن پرسید: «خوب، حالا میخوای چیکار کنیم؟»

»قبلاً قدرت‌هات رو دیده بودم ، اما چیز زیادی درباره اون دختر و دو نفر دیگه یادم نمیاد، شاید اون دختر اول بتونه با دستگاه قدرت حرکت کند«

لیلا طبق خواسته‌اش بالا و به سمت دستگاه قدرت دایره ای بزرگ رفت. او ذهن خود را متمرکز کرد و همزمان مشت خود را بالا آورد و با استفاده از نیروی تلكینزیس دست خود را به همان اندازه كه می توانست فشار دهد.

اعداد به آرامی روی صفحه نمایش دستگاه بالا رفت تا اینکه در نهایت به عدد هشت رسید.

لایلا غرید: «لعنت بهش، مثل دفعه پیش، به نظر می‌رسه که خیلی پیشرفت نکردم.«

ارین گفت: «برای سطح دو این نمره قدرت کاملا ضعیفه، اما اگه بخوایم قضاوت کنیم با توجه به حالتت تو یه کاربر محدود و متوسطی، حضور کسی مثل تو توی تیم خیلی مفید میشه«.

سپس به سمت دو پسر،کوین و پیتر حرکت کرد.

»خوب، امیدوارم که شمادوتام حداقل بتونید نمره‌ای مثل اون بدست بیارین.«

کوین داشت از همه این تمسخرهایی که در صدایش بود عصبانی می‌شد، اما نفس عمیقی کشید و خود را کنترل کرد. با حضور او در تیم، مشکلات کمتری برای بقیه ایجاد میشد. حتی اگر آنها جانوران را شکست داده و کریستال‌های خود را بدست می‌آوردند، احتمال زیادی وجود داشت که تیم دیگری آن‌ها را هدف قرار دهند و سعی کند آن‌ها را بدزدد.

اما فقط داشتن ارین در تیم این مسئله را متوقف می‌کرد.

پیتر با درست کردن عصای گلی  به سمت ماشین رفت.

ارین گفت: «به نظر می‌رسه اون هنوز سطح 1 باشه.«

کاربران سطح 1  عنصر زمین توانایی استخراج از زمین را نداشتند، تنها کاری که آن‌ها می‌توانستند انجام دهند این بود که زمین را در دست خود اصلاح کنند، آن‌ها فقط می‌توانستند زمینی را که لمس می‌کردند کنترل کنند تا آن زمینی که در اطراف‌شان بود.

همانطور که پیتر رفت تا به ماشین مشت بزند، زمین از طرفین شروع به شکل گرفتن در اطراف مشت او کرد، همانطور که مشتش به دستگاه برخورد کرد، تعداد اعداد شروع به بالا رفتن کرد و سرانجام، در هشت ایستاد. همان امتیاز لایلا.

ارین با نگاه به کوئین گفت: «خب، منتظر چی هستی؟»

قبلی
بعد
اطلاعات محصول

نظرات فصل " قسمت 60 "

بحث و گفتگو

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

*

مشابه

بازگشت فرقه کوه هوآ
Return of the Mount Hua Sect
5 تیر 1401
Estio
Estio
3 تیر 1401
photo_2022-06-24_13-54-08
Duke Pendragon
3 تیر 1401
Solo leveling-noveleto
solo leveling
9 اردیبهشت 1401
برچسب ها:
my vampire system, novel my vampire system, سیستم خوناشامی من, ناول سیستم خوناشامی من
  • اکشن (15)
  • ایسکای (2)
  • بازی (0)
  • تراژدی (3)
  • ترسناک (2)
  • تناسخ (2)
  • جادوگری (1)
  • جنگی (0)
  • حارم (2)
  • خوناشام (2)
  • دبیرستان (0)
  • سفر در زمان (0)
  • سنسن (3)
  • سیستم (2)
  • شونن (1)
  • ضعیف به قوی (4)
  • عاشقانه (3)
  • علمی تخیلی (3)
  • فانتزی (8)
  • کمدی (1)
  • ماجراجویی (12)
  • ماوراء طبیعی (3)
  • مدرسه (0)
  • معمایی (3)
  • هری پاتر (0)
  • هنر های رزمی (1)
  • ویدیو گیم (2)

نماد اعتماد

logo-samandehi

تمامی حقوق برای ناولتو محفوظ میباشد

ورود

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

ثبت نام

برای این سایت ثبت نام کنید

وارد شدن | رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

← Back to ناولتو

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید. پیوندی برای ایجاد گذرواژه جدید از طریق ایمیل دریافت خواهید کرد.

← Back to ناولتو

قسمت پولی

ابتدا باید وارد شوید