my vampire system - قسمت 17
چپتر 17: ارتقای سطح
کوین به دنبال رایلی به داخل جنگل رفت تا وقتی که به پارک رسید. هوا تقریباً تاریک بود و تنها نور قابل رویت در منطقه، یا از ماه بود و یا از تنها چراغ خیابان.
کوین پس از بررسی این که کسی اینجا هست یا نه، تصمیم گرفت که زمانش رسیده و باید ماسک خود را بپوشد.
«حتی اگه اون الان منو ببینه، نمیدونه باید از کی انتقام بگیره.»
رایلی داشت به ساعت خود نگاه میکرد، نور درخشان نشان میداد که او مجموعا 80 اعتبار دارد.
رایلی گفت: «من یه نابغهام، چرا این کارو زودتر شروع نکردم؟ من خیلی بیشتر از اونی که دن میخواد اعتبار دارم و میتونم بقیهشو برای خودم نگه دارم و با دن رابطهم رو خوب کنم، اون موقع دیگه کسی جرعت نمیکنه بهم چپ نگاه کنه.»
به محض اینکه رایلی از افکارش بیرون آمد، یک فشار شدید در سمت راست بدنش احساس کرد.
در همان لحظه کوین از میان درختان بیرون آمده بود و یک لگد به رایلی زد و باعث شد که رایلی روی زمین بیفتد. وقتی رایلی به بالا نگاه کرد، تنها چیزی که میدید دانشآموزی بود که ماسکی هولناک زده بود و در قسمت جلوی آن، خون پاشیده شده بود.
رایلی فریاد زد: «چیکار میکنی، تو کی هستی؟»
البته کوین قرار نبود جواب بدهد و میخواست دعوا را سریع تمام کند. او به سمت رایلی دوید و یک ضربه دیگر با پاهایش به او زد ولی رایلی با دستانش دفاع کرد و کوین احساس کرد دارد به یک سنگ ضربه میزند.
کوین گفت: «آخ» و سریعاً به عقب پرید تا پای خود را بررسی کند.
شلوار خودش را بالا زد و دید که پایش آسیب دیده و بنظر میرسید استخوانش هم ضربه دیده است.
سپس رایلی به ساعت کوین که در تاریکی میدرخشید نگاه کرد و دید که عدد 1 را نشان میدهد.
رایلی شروع به خندیدن کرد و گفت: «آهان، تو یکی از اون بچه ضعیفایی که ازشون اعتبار گرفتم و فکر میکنن میتونن ازم انتقام بگیرن.»
کوین سپس به سرعت از مهارت بازرسی خود بر روی حریف استفاده کرد.
<8/10>
<نژاد: انسان>
<توانایی: سخت شدن>
<گروه خونی: B+>
«لعنت بهش، تعجبی نداره احساس کردم به یه سنگ ضربه زدم.»
اگرچه حمله غافلگیرانهی کوین جواب نداد، اما او هنوز احساس میکرد که می تواند در این مبارزه پیروز شود.
کوین این بار با مشت به او حمله ور شد و رایلی وقت نکرد که پوست خود را سخت کند و مشت محکمی به صورتش خورد.
رایلی با خودش گفت: «فکر کنم دندونم شکست، این بچه چهقدر قوی مشت میزنه.»
کوین خواست مشت دیگری را به رایلی بزند ولی رایلی آنرا پیشبینی کرد و سریعاً خود را سخت کرد و وقتی مشت کوین به صورت رایلی خورد، برای بار دیگر احساس کرد که به یک سنگ ضربه زده است.
<دست شما شکسته است.>
<7/10>
کوین برای حفظ فاصله به عقب رفت.
«اگه دوباره بدنش رو سخت کنه چیکار کنم؟»
سپس فکری به ذهن کوین رسید. اگر رایلی قادر بود بدن خود را سخت کند، پس چرا آن را همیشه سخت نگه نمیداشت؟
آیا این بدان معنا بود که رایلی فقط میتوانست یک قسمت از بدن خود را در لحظه سخت کند؟ این فقط یک تئوری بود اما کوین چیزی برای از دست دادن نداشت و تصمیم گرفت امتحانش کند.
کوین یک بار دیگه داد زد و به سمت رایلی دوید.
«میخوام به صورت زشتت مشت بزنم، حتی اگه این آخرین باری باشه که بتونم این کارو بکنم.»
رایلی صورت خود را سخت کرد و در همان موقع، کوین مسیر مشتش را عوض کرد و به شکم رایلی مشت زد و باعث شد رایلی خم شود.
«کار کرد.»
سپس کوین دوباره خواست به شکم رایلی ضربه بزند و رایلی شکمش را سفت کرد ولی کوین به پشت او رفت و به کمرش ضربه زد. رایلی بیدفاع روی زمین افتاد و کوین از فرصت استفاده کرد و آنقدر به او مشت زد تا او به زمین بیافتد.
کوین گفت: «تو واقعاً فکر کردی من میگم که میخوام به کجات مشت بزنم؟»
<ماموریت به پایان رسید>
<50 تجربه پاداش داده شده>
<قدرت باقی مانده: 1>
<۲۰ تجربه اضافه به شما تعلق میگیرد>
<100/100>
<شما به تجربهی مورد نیاز رسیدید و میتوانید سطح خود را بالا ببرید>
<آیا میخواهید سطح خود را بالا ببرید؟>
کوین با خودش فکر کرد: «آخه این سوال داره؟»
<بله>
<هنگامی که سطح را تغییر دادید هیچ تغییری برگشت پذیر نیست.>
«کی اهمیت میده؟»
<بله>
<تبریک. شما اکنون در سطح 2 هستید.>
<روند تکامل از هم اکنون آغاز شد.>
«تکامل؟»
ناگهان، کوین درد بزرگی را در قلب خود احساس کرد و قلبش شروع به تندتند زدن کرد. خون در سراسر بدنش داشت خیلی سریع جابهجا میشد. این درد به حدی بود که کوین به زانو افتاده بود اما از ترس اینکه کسی غیر از رایلی او را ببیند، سعی کرد جیغ نزند.
درد در سراسر بدن او ادامه داشت، دست شکسته او همراه با پاها شروع به بهبود کرد و سپس درد شدید دندانش را حس کرد. درد پنج دقیقه دیگر ادامه داشت تا اینکه سرانجام متوقف شد.
<تبریک، شما با موفقیت پیشرفت کردید.>
<شما اکنون یک هَفلینگ[1] هستید.>
کوین به کلمات سیستم خیره شد اما آنها برای او معنیای نداشتند، او قبلاً هرگز اصطلاح هفلینگ را نشنیده بود.
<آمار شما افزایش یافته است.>
<مهارت جدیدی باز شده است.>
<کش دادن خون سطح 1.>
کش دادن خون: مهارتی که تا ۵ متری طرف مقابل میتوانید استفاده کنید؛ این یک خط قرمز انرژی را از دست کاربر شلیک میکند. برای استفاده از مهارت، کاربر باید از خون خود استفاده کند که باعث می شود 1 واحد از سلامتی خود را از دست بدهد.
قبل از اینکه کوین وقت داشته باشد تا تغییرات در آمارهای خود را بررسی کند، پیام دیگری ظاهر شد که تکان دهندهترین پیام تاکنون بود.
<گرسنگی شما بیشتر میشود.>
<دیگر نمیتوانید نیاز خود را به خون سرکوب کنید.>
<اگر خون نخورید در هر ساعت 1 واحد سلامتی از دست خواهید داد.>
[1] هفلینگ نژادی از موجودات تخیلی شبیه به انسان هستند اما قدشان از انسانها کوتاهتر و از دورفها بلندتر هستند.