Mushoku Tensei - قسمت 04
نیم سال دیگه هم گذشت.
جدیدا اریس که یکم مهربون شده بود ، دوباره خشن شده.
چرا؟!
خدایی چرا؟!
تقصیر کیه؟!
به هرحال، با اینکه یکم احساس راحتی میکنم، متوجه چیزی شدم.
خبری از تعطیلات نیست.
بعد از عصرونه، معلم آداب معاشرت و گیزلین رو به اتاقم دعوت کردم.
باید اضافه کنم که معلم آداب معاشرت تو عمارت نمیمونه و برای کار از خونه ش تا اینجا میاد.
». آشنایی با شما باعث خرسندی منه.من رودیوس گریرت هستم «
اسم من ادنا لیلون « 1 ». هست. من معلم آداب معاشرت اریس-ساما هستم
ادنا یه زن میانساله و خطوط ریزی رو چهره ش مشخصن.
لبخند ملیحی داره.
». من گیزلینم «
گیزلین هم مثل همیشه عضله ایه.
اشاره کردم که بشینن و بهشون نوشیدنی دادم، بعد رفتم سر اصل موضوع.
Edona Leilon
». امروز ازتون خواستم اینجا بیاین تا درمورد برنامه درسی اریس-ساما باهاتون صحبت کنم «
»؟ برنامه «
بله. تا جایی که من میدونم، اون صبح تمرین شمشیر زنی، ظهر وقت آزاد و عصر کلاس آداب «
»؟ معاشرت داره. درسته
». درسته «
درسای اریس شامل جادو ، شمشیرزنی، آداب معاشرت ، تاریخ ، ریاضی و ادبیات میشن.
در کل شیش تا.
اگه بخوام امروزی ترش کنم، میشه ریاضیات، زبان ملی ، تربیت بدنی و اخلاقی.
بعد از صرف صبحانه< درس< بعد از ناهار< درس< بعد از وقت چای< درس< بعد از صرف
شام<اوقات فراغت
خبری از معلم تاریخ نیست.
فیلیپ این مسئولیت رو به عهده گرفته.
». چون من اینجام، میتونیم حتی از زمان عصر هم استفاده کنیم و بنابر این کل روز پر میشه «
». درسته.اریس-ساما دارن پیشرفت میکنن «
درست نیست.
». با وجود پیشرفتش هم، بازم یه مشکل وجود داره «
»؟ مشکل «
». بله.این روال اوجو-ساما رو تحت فشار گذاشته «
دیدم که میگم.
تو کلاس ریاضی، کاقیه با یه مسئله سخت مواجه بشه تا بهم حمله کنه.
خیلی خطرناکه.
نمیدونم که کی قراره بهم حمله بشه.
خیلی خیلی خطرناکه.
». شاید الان اوضاع خوب باشه،ولی اگه به همین روال پیش بره ممکنه خیلی زود از درس زده بشه «
»… خب «
ادنا دهنش رو با دست میپوشونه و سر تکون میده.
». پس من به این نتیجه رسیدم که بهتره هر هفت روز، یه روز رو بهش وقت آزاد بدیم «
تو این جهان برخلاف روز ، ماه و سال، هفته تعریف نشده.
پس من از واژه “هفت روز ” استفاده کردم.
هفت تو این جهان عدد شانسه.
». و شیش روز باقی مونده رو تدریس میکنیم «
»؟ میتونم یه سوال بپرسم «
» البته، ادنا-سان «
»… اگه اینطوری بشه؛درس آداب معاشرت کلا سه بار میشه.حقوق «
ای پول پرست!
البته نمیشه ملامتش کرد چون خودمم برای پول اینکارو میکنم.
قبلا با فیلیپ درباره این موضوع حرف زدم و اون گفت که مشکلی نداره.
فقط دروس ریاضی و ادبیات هستن که باید دو بار در هفته تدریس بشن.علاوه بر شمشیر زنی «
، جادوگری هم نیاز به تمرین داره،ولی از اونجایی که مانا محدودیت داره، بهتره که زمان تمرین
». هارو کم کنیم و تو زمان اضافه ریاضی و ادبیات تدریس بشن
از اونجایی که نمیشه میزان دقیق مانا رو محاسبه کرد، با اطمینان گفتنش یکم سخت میشه.
ولی اگه به محاسبات ذهنی عادت داشته باشی کارت آسون تره.
به زودی هم قراره که افسون خوانی بی صدا رو بهش یاد بدم.
ولی اول باید ادبیات و زبان رو خوب یاد بگیره.
». ادنا-سان،متاسفانه کلاس های آداب معاشرت سه یا چهار بار کمتر در ماه برگزار میشن «
». متوجهم «
پس یه روز میشه سه درس، و شش روز هیجده کلاس.
آداب معاشرت پنج تا، شمشیرزنی شیش تا ، ریاضی دو تا ،ادبیات دو تا و جادو سه تا کلاس دارن.
فکر میکنم که زمانش کافی نیست، ولی از اونجایی که بیش ترشون تمرین های تکرارین، بعدا بهش
فکر میکنم.
». لطفا اگه یه وقت نتونستید تدریس کنید،بهم اطلاع بدین «
»؟ میشه بیشتر توضیح بدی «
». من همیشه تو عمارت هستم.پس مشکلی نداره اگه مرخصی بگیرید «
». متوجهم «
فکر نکنم فهمیده باشه.
». به علاوه،میخوام اول هر ماه جلسه داشته باشیم «
»؟ چرا «
اینجوری هماهنگیمون بیشتر میشه و میتونیم مشکلات پیش اومده رو رفع و رجوع کنیم.تازه «
»؟ اثربخشی هم بیشتر میشه.غیر از اینه
». نه منظورم این نبود «
». رودیوس-ساما هنوز خیلی کوچیکن، ولی تو این سن نگران سلامتی اریس-ساما هستن «
مثل اینکه فکر میکنه من بامزه م.
خب، حالا هرچی.
فعلا میتونم یکم استراحت کنم.
بعد از یه هفته، نوبت وقت آزاد میشه.
بعد از اینکه به فیلیپ ادای احترام کردم، خواستم برم و یه چرخی تو شهر بزنم.
نفهمیدم کی این بلا سرم نازل شد، ولی وقتی دم در رسیدم ، گیزلین و اریس اونجا منتظرم بودن.
»؟ کجا میری «
». میخوام یه دوری تو شهر بزنم «
»؟ تنها میری «
»؟ کس دیگه ای رو میبینی «
». من تا حالا تنها بیرون نرفتم «
اریس با عصبانیت پاش رو زمین میکوبه.
». اگه اوجو-ساما تنها بره بیرون، آدم ربا ها میدزدنش «
»! اونا تورو هم دزدیدن «
». اگه منو بدزدن، خودم میتونم فرار کنم «
با دیدن لبخند من ، اریس مشتش رو بالا آورد.
سریع صورتم رو پوشوندم.
ولی مشتی بهم نخورد.
این یه اتفاق نادره.
»! منم ببر «
معمولا همیشه اول کتکم میزد و بعد درخواست میکرد، ولی مثل اینکه این بار برعکسه.
اون بزرگ شده.
دلیلی نداره که رد کنم.
تازه اگه این دو نفر هم باهام بیان، امنیتم میره بالا.
»؟ خب، الان بریم «
»؟ مشکلی نداره «
»؟ گیزلین هم میاد.درسته «
». بله.وظیفه من محافطت از اوجو ساماست «
این یارو استراحت مستراحت حالیش نی.
در واقع، اون بیشتر بادیگارد اریس ه و هیچ مشکلی تو اومدنش وجود نداره.
»! یکم منتظر بمون.الان آماده میشم. آلفونسه! آلفونسه «
اریس هوار زنان تو عمارت میدوئه.
درست مثل قدیما صدای گوش کرکنی داره.
چه نوستالژیک.
». رودیوس «
به گیزلین نگاه میکنم.
کم کم دو متر قد رو داره.
». به خودت زیاد از حد مطمئن نباش «
یه اخطار گرفتم.
به خاطر این بود که گفتم میتونم تنهایی فرار کنم؟
». میدونم.فقط میخواستم اوجو-ساما رو سخت کوش تر کنم «
». فهمیدم.اگه اتفاقی افتاد صدام کن.من نجاتت میدم «
». همممم.پس اونموقع، یه آتیش بزرگ دیگه میفرستم هوا «
یاد حادثه آدم ربایی افتادم.
»؟ گیزلین، میشه یه چیزی رو به اوجو-ساما بگی «
»؟ چیو «
اینکه فقط تو جاهایی که صداش شنیده میشه داد بزنه.آخرین بار نزدیک بود سر همین خودشو به «
». کشتن بده
». اگه بتونم بشنوم؛حتما میام …«
گوشای گیزلین خیلی تیزن و خودشم خیلی سریعه.
بعلاوه، اریس اون موقع فیلیپ و سوروث رو صدا نکرد.
کسی که صدا زد گیزلین بود.
این زن غیرقابل باوره.
». اگه تو بهش بگی، حتما گوش میکنه «
همون لحظه اریس برگشت.
لباسایی که تنش بود رو قبلا ندیده بودم.
وقتی که لباساش رو تحسین کردم، یه مشت تو صورتم فرود اومد.
مگه من چه غلطی کردم؟!
شهر روآ تو قلمرو فدوآ بزرگترینه،ولی در مقایسه با مزارع گندم بوییا ، خیلی کوچیکتره.
برای قدم زدن یک دور کامل در اطراف دیوارهای شهر فقط باید 2 ساعت وقت بذاری.
این شهر با دیوارهای هفت یا هشت متری پوشیده شده.
مطمئن نیستم که شهر از بالا به چه شکلی دیده میشه، ولی کم کم سی کیلومتر رو داره.
شهر های زیادی نیستن که اینجوری دورشون دیوار داشته باشن.
دیوار کشیدن دور یه شهر کار آسونی نیست.
ممکنه از اول ساخته شده باشه؟
همینطور که فکر میکردم، از منطقه نجبا خارج شدیم و به یه جای گسترده رسیدیم.
اینجا منطقه بازرگان هاست.
چون که به منطقه نجبا نزدیکه مغازه های قشنگی داره.
نگاهی به کالاهای گرون قیمتی که اونجا ردیف شده میندازم.
». خوش آمدید آقای جوان ، خانم جوان ، لطفا وقت خود را بگذرانید و نگاه کنید «
اسم کالاها رو روی یه تیکه کاغذ یادداشت میکنم.
این یکی ده سکه طلاست.
یادداشت کن.یادداشت.
»! چی مینویسی؟اصلا نمیفهمم «
اریس تو گوشم داد میزنه.
گوشم امروز کلا به فنا رفت.
ناخودآگاه ژاپنی نوشتم.
». می خوام یکم بنویسم.برای درک بهتر «
»! فقط بهم بگو که چی مینویسی «
این دختر خود شیطونه.
». قیمت ها و اسامی اجناس «
»؟ چرا در این مورد تحقیق میکنی «
». تحقیق کردن درباره این چیزا جزو اصول بازیه «
»؟ اصول…چی چی «
حتی اگه براش توضیح بدم هم متوجه نمیشه.
پس تصمیم گرفتم یه مثال بزنم.
اینی که اینجاست رو میبینی؟ تو غرفه روبه رو پنج سکه طلاست در حالی اینجا چهار سکه «
». میفروشنش
». شما چشم های تیزی دارید، آقای جوان. چیزهایی که من می فروشم ارزان است «
اوسان رو نادیده میگیرم و به سمت اریس میچرخم.
»؟ اگه یه چیزی رو سه سکه از اینجا بخری و چهار سکه بفروشیش، چقدر سود میکنی «
هوم ، بذار فکر کنم ، « 5 – 3 + 4 »! میشه شیش سکه طلا
ای خدااااااااااااااااا! این چجوری حساب میکنه آخه؟ با چه منطقی؟!
نه ، اشتباهه، جواب درست « 1 ». سکه طلاست
»! خ-خودم میدونستم «
اریس به یه طرف میره.
»؟ واقعا «
». ما ده تا سکه داشتیم.پس میشه یازده سکه «
اوه.
بالاخره فهمید.
صبرکن! اون ده تا رو از کجا آورد؟
بیخیالش.
در هر حال ، ازش تعریف میکنم.
غرورش واقعا زیاده.
»! واو.درسته. اریس واقعا باهوشه «
». همف! معلومه «
». ام،آقای جوان،فروش مجدد چیزی نیست که بتونی بهش افتخار کنی.این کار درست نیست «
نگران نباشید قصد این کار رو ندارم.اگه میخواستم اینکارو بکنم میرفتم مغازه بقلی ، بهشون میگفتم «
». که شما دارین اینو چهار سکه میفروشید و یه سکه مسی هم هزینه اطلاعات میگرفتم
اوسان برای کمک به گیزلین نگاه میکنه، ولی گیزلین تموم توجهش به منه.
پس اهی میکشه و شونه هاش رو بالا میندازه.
». حتی با وجود اینکه قصد تجارت نداریم،باید قیمتا رو بدونیم «
»؟ که چی بشه «
». تا بتونیم قیمت هارو حدس بزنیم «
فایدش چیه « 1 »؟
فایدش؟ ام… خب، میتونی کسب درآمد کنی.
1.تو جیب جا میشه؟بیست سوالیه آیا؟
خیلی خب.
میریم سراغ گیزلین.
»؟ گیزلین، فکر میکنی دلیلش چی باشه «
»… نمی دونم «
زرشک! فکر کردم این یکی فهمیده.
بیاید فقط خیلی آروم از کنارش بگذریم.
». که اینطور. پس بی فایده ست «
در نهایت، این هنوزم یه درس برای خودمه.
»؟ پس چرا اینکارو میکنی «
». چون فکر میکنم که یه استفاده ای داره. ازم یادبگیر، اگرم نمیخوای، فقط بهم بخند «
»؟ پس من باید بهت بخندم.ها «
». آهاهاهاهاهاهاها «
»!؟ به چی میخندی «
دوباره اریس مشت محکمی کوبید بر دهان من.
دوباره بررسی میکنم.
تاجرهای این دور و اطراف خیلی گرون فروشن.
به سمت خارج حرکت میکنیم و قیمت ها کمتر و مشتریها بیشتر میشن.
ولی هنوزم اجناس خیلی گرونن.
وقتی که داشتم یادداشت میکردم، مغازه بخصوصی رو میبینم…یه کتاب فروشی.
وقتی وارد مغازه شدم دیدم که خیلی ساکته.
دو تا قفسه هستن که عناوین مشابهی دارن.دو یا سه تا کتاب هم کار همن.
قیمتشون از یه سکه طلا شروع میشه و گرون تریم کتاب بیست سکه ست.
میانگین قیمت کتاب ها هشت سکه ست.
مالک فروشگاه فکر میکنه که من مشتری نیستم و بهم سلام نمیکنه.
خب، اشتباه هم نکرده.
مالک با شک بهم نگاه میکنه.
نگران نباش.به کتابا دست نزدم ، عکس هم نگرفتم.
یه دایره المعارف هفت سکه ست.پس اگه برای خرید یه کتاب به 100000 ین نیاز داشته
باشی،برای یه دایره المعارف باید 700000 ین هزینه کنی.
همونطور که حدس میزدم، کتاب های جادو واقعا گرونن.
کتاب >جادوی احضار شیگو< ده سکه طلاست.
حقوق من ماهانه دو سکه نقره ست.
نمی تونم باهاش کتاب بخرم.
کتاب >قوانین و مقررات دادگاه سلطنتی آسورا < گرون ترین کتابه .
»؟ به نظرت جالبه «
مثل اینکه اریس از اینکه دیگه یادداشت نمیکنم اعصابش خورد شده.
». نه واقعا «
». شنیدم که کتاب هارو دوست داری «
»؟ از کجا شنیدی «
». از اوتو-ساما «
پس فیلیپ بهش گفته.
»! می تونم تو خرید کتاب کمکت کنم «
»؟ اوجو-ساما خیلی راحت اینحرف رو میزنه.اصلا پول داری «
»! اوجی-سان بهم میده «
درسته.ولی این کار درست نیست.
حتی با اینکه میخوام…
حتی با اینکه میخوام!
». نمیخوام «
»!؟ چرا «
». اریس نمی تونه پول بده «
»!؟ منظورت چیه «
ابرو هاش تو هم رفتن.
وقتی که متوجه نمی شه اینکارو میکنه.
باید بهش اهمیت پول رو بگم.
»؟ میدونی که من ماهی چقدر حقوق میگیرم «
»؟ پنج سکه طلا.درسته …«
». دو سکه نقره «
»! خیلی کمه «
». با توجه به سنم ، از سرمم زیاده «
»؟ حتی گیزلین هم دو سکه طلا میگیره.مگه رودیوس چیزای زیادی بهم یاد نمیده «
». گیزلین شاه شمشیره. بعلاوه، اون بادیگاردت هم هست.پس طبیعتا پول بیشتری میگیره «
تازه از عادت بد خونواده بوریاس گریرت نگم براتون.
یه چی تو این مایه هاست:
]دخترایی که از نژاد هیولان، دستمزد ویژه دریافت میکنن![
»؟ پس، اگه من باشم چقدر حقوق میگیرم «
دستاوردی نداری، جادوت زیاد خوب نیست و شمشیر زن حرفه ای نیستی. امکان نداره بهت بالای «
». یه سکه نقره بدن
از قرار معلوم تا حالا پول توجیبی نگرفته.
». وقتی میخوای برای یه نفر یه چیزی بخری، بهتره که با پول خودت اینکارو بکنی «
». فهمیدم …«
». میتونی از فیلیپ-ساما پول توجیبی بخوای «
»؟ واقعا «
بهتره که بهش پول بدی و بذاری خرج کنه.
بعد از اینکه قیمت هارو یادداشت کردم از مغازه بیرون اومدم.
داشتم خوش و خرم به آسمون نگاه میکردم که یه دفعه … یه قلعه رو تو آسمون دیدم .
یه لحظه تو ابرها دیدمش.
»!؟ چه «
اشاره میکنم و بقیه به اونجا نگاه میکنن.
اما خیلی زود علاقشونو از دست دادن و برگشتن سر کارشون.
هه؟ چی شده؟ چه خبره؟ شماها دیدینش نه؟ توهم زدم؟ فقط من دیدمش؟
نکنه بهم روان گردان خوروندن؟
». اولین باره میبینیش؟اون قلعه آسمانی اژدهای زرهی پادشاهی پروگیوسه «
یه امتیاز برای خانم … گیزلین!
ولی برگردیم سر بحث اصلی.
این قلعه آسمانی خیلی خفنه.
»؟ پروگیوس چیه «
فکر کنم قبلا شنیده باشمش.ولی یادم نمیاد.
»؟ نمیدونی «
». نه «
گیزلین با تعجب خواست توضیح بده که اوجو-ساما پیشقدم شد.
»! من بهت میگم «
». ممنون میشم «
بسیار خب. پرگیوس یکی از سه قهرمانیه که خدای شیطانی لاپلس « 1 ». رو شکست داد
خدای شیطانی لاپلس… احساس میکنم که اینم یه جا شنیدم.
». اون خیلی خیلی قویه و دوازده نفر رو از قلعه آسمان به قلعه لاپلس هدایت کرده «
»! شگفت انگیزه «
»! درسته «
1.Demon-God Laplace
». اوجو-ساما واقعا فهمیده ست «
». همف! بازم رودیوس نمیتونه بفهمه «
اگه الان حرفش رو تکذیب کنم، کلاهم پس معرکه ست.
این حرفو از رو تجربه میزنم.
بعد از سوال از فیلیپ و تلاش فراوان ، بالاخره پیداش کردم.
<< افسانه پروگیوس >>
اولش فکر میکردم که افسانه ست، ولی بعد فهمیدم که تاریخه.
پادشاه اژدهای زرهی پرگیوس؛ هیچکس نمی دونه که از کجا اومده و پیشه ش چیه.
ولی اون سال بدون داشتن هیچ شهرت و آوازه ای به گروه ماجراجویان میاد ،با خدای اژدها
اوروپین 1 ، خدای شمال کاآرومان 2 و امپراطور دوقلوی میگوس 3 هم پیمان و به هر دشمنی غلبه
میکنه.
از اونجایی که با پرگیوس مثل یه برادر کوچیکتر رفتار میشده، کسی نمیدونه که کی لقب “اژدهای
زرهی” رو بین “پنج جنگجوی اژدها” که زیر دست خدای اژدها کار میکنن رو بهش دادن.
اون از توانایی هاش در طول نبرد با لاپلس استفاده کرد.
این جادو ها عبارتند از: باطل – تاریکی – روشنایی – موج – زندگی – زمین لرزه – زمان – طوفان
خروشان_تخریب – مشاهده – جنون – کفاره
با کنترل قویترین خاندان ها و احضار قلعه باستانی به نام ]شکننده هرج و مرج[ اونا تا سر حد مرگ با
لاپلس جنگیدن.
Urupein
Kaaruman
Migus
اما در نهایت، اونا فقط تونستن مهر و مومش کنن.
بعد از دیدن قدرت شکننده هرج و مرج این لقب بهش تعلق گرفت.
پادشاهی آسوران به دلیل اذعان به تلاشهای ایشون ، تصمیم به تأسیس یه دوره جدید گرفت.
این ]سال اژدها زرهی[ حال حاضره. )الان سال 414 اژدهای زرهیه.(
اون برای هیچ قلمرو یا پادشاهی کار نمیکنه و فقط با شکننده هرج و مرج تو آسمون پرواز میکنه.
هیچکس هدفش رو نمیدونه.
اما اون واقعا هنوزم زنده ست؟
انگاری که این قلعه بی صاحاب و بی هدف نیست.
اگه فرصتش پیش بیاد، حتما یه سر و گوشی آب میدم.
روز دوم.
اریس واقعا تو مود خوبیه.
فکر کنم به خاطر این باشه که کل دیروز رو بازی کرده.
»! دفعه بعدی هم منو برای بازی ببر بیرون «
همون حالت همیشگیش رو داره، ولی صورتش یکم سرخ شده.
واسه چی؟
خشم؟ حقارت؟ نکنه خجالت کشیده؟
نه بابا . اریس چی میدونه که خجالت چیه.
»… میگم «
کمرش رو تاب میده،موهاش رو دو گوشی میگیره و چشمک میزنه.
»؟ ل-لطفا منو بیرون ببر، نیان «
». ب-باشه . میبرمت. میبرمت بیرون پس لطفا اون کارو نکن «
سریع متوقفش کردم.
اون واقعا خوشگله، ولی برای قلب من اصلا خوب نیست.
». همف! خوبه که میفهمی «
اریس اینو میگه ، موهاش رو ول میکنه و پشت میز میشینه.
». میتونی درس رو ادامه بدی «
». امروز خیلی پر انرژی هستی «
»! به خاطر اینه که اگه دختر خوبی نباشم تو منو بیرون نمیبری «
او-اوجو ساما واقعا عاقل شده!؟
». د-درسته.اگه دختر خوبی نباشی بیرون نمیبرمت «
درس امروز رو هم اینجوری تموم کردیم.
—وضعیت—
نام: اریس بوریاس گریرت
پیشه: نوه لرد فدوآ
حرف زدن باهاش: برای مدتی گوش میکنه.
شخصیت:یه کم پرخاشگر
خواندن و نوشتن:میتونه تا حدودی بخونه.
ریاضی: تفریق رو بلده
جادو: در حال یادگیری رتبه ابتدایی.
شمشیرزنی: سطح ابتدایی سبک خدای شمشیر.
آداب معاشرت: خوش آمد گویی رایج نجبا.
آدمایی که دوستشون داره: پدربزرگش ، گیزلین